یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گدا گشنه
یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خایه مال یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم خایه مال
یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو
یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو
یا از منخایه مال ترن که بهشون میگم کس خل یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی خایه
یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم چس خور
یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی
یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق
خدا رو شکر که بقیه ی ایرانیا مثل من فکر نمیکنن والا معلوم نیست مملکتمون به چه روزی می افتاد
ند رفتن که نشد مردی
چشم انتظارم كه برگردی
پشت یه ژیان هم نوشته بود
جد زانتیا
ادامه اش در ادامه مطلب
ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!
مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!
ادامه ان در ادمه مطلب
درباری(عوفی) را دید و از او خواست که وقتی سلطان پا به پله اول می***گذارد
مصراعی بگوید که سلطان حکم قتلش را بدهد و وقتی سلطان پا به پله دوم گذاشت
مصراع دوم را چنان بگوید که نه تنها اثر مصراع اول را از بین ببرد بلکه شاعر را
شایسته پاداشی گران کند و همینطور در ادامه …*
*شاعر قبول کرد و سلطان پا به پله اول گذاشت.*
* *
همه شب تا به سحرگاه دعا*
درس آزادگی و مهر و وفا*
وصف روی گل زیبای تو را*
خنجر خود به گلوگاه نگاه*
قد رعنای تو از این درگاه*
به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش*
صد دعا از دل مجروح پریشان احوال*
کاکل مشک فشان با وزش باد شمال*
نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید!
مرا شکل طاووس کرد و تو را / شبیه بز و کرگدن آفرید!
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تو را روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید!
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / “براد پیت من” را “حَسَنْ” آفرید!
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید
(آقایون ادامه مطلب رو بخونید..!)
…
شاعر مرد:
به نام خداوند مرد آفرین / که بر حسن صَنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین!
رژ و ریمل و خط چشم و کِرِم / تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین!
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بی خشم و کین
زنی از همین سادگی سود بُرد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین
یه سئوال مهم برام پیش اومده:
چرا اگه به دختری بگن جوجویِ من
پیشی من
موشی و ازین کلمه ها طرف خوشش میاد
امّا اگه بگن حیووون عصبی میشه…؟!
مگه جفتشـون یکی نیسـتن !؟
<
ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺑﮕﻪ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭘﺎﺷﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﻔﺮ ....
ﻣﻨﻢ ﺑﮕﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ! ﮐﺠﺎ ﺑﺮﯾﻢ؟ ...
ﺑﮕﻪ : ﺷﻤﺎﻝ ﻋﺰﯾﺰﻡ ....
ﻣﻨﻢ ﺑﮕﻢ : ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺮﯾﻢ
ﻓﻘﻂ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ پیرهن ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺨﺮﻡ ﺑﯿﺎﻡ ....
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﮕﻪ :ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺘﯿﭙﯽ ...
ﻣﻨﻢ ﺑﮕﻢ : ﻧﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﺮﻡ ....
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﮕﻪ : ﺍﻩ ﻣﯿﮕﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺩ ....
ﻣﻨﻢ ﺑﮕﻢ : ﺳﺮ ﻣﻦ ﺩﺍﺍﺍﺍﺩ ﻧﺰﻥ ﺍﺻﻦ ﻧﻤﯿﺎﻣﺎﺍﺍﺍﺍ .......
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﮕﻪ : ﺧﻔﻪ ﺷﻮﻭﻭﻭﮐﺜﺎﺍﺍﺍﻓﺖ ....!....
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺩﻋﻮﺍﻣﻮﻥ ﺷﺪ !!
ﺑﻘﯿﺸﻮ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ !!
ﺑﺮﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ !!!!!
ﺑﻪ ﭼﻪ ﺟﺮﺃﺗﯽ ﺳﺮﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ؟؟
<
عرب ها به ما اموختند برای شمارش خودمان به جای تن از نفر استفاده کنیم که خودشان برای شمارش حیوانات به کار میبردند...
به ما اموختند به جای واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است....
به ما اموختند به جای خوراک بگوییم غذا...که خودشان به ادرار شتر میگویند....
به ما اموختند بگوییم شاهنامه اخرش خوش است چون اخر شاهننامه ایرانی ها از عرب ها شکست میخورند....
ایا زمان رهایی از نا اگاهی فرا نرسیده است؟!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
ﺳﺮﺩﻡ ﺷﺪ، ﭘﺎﺷﺪﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ !!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﻟﺮ، ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺑﺎﻫﺎﺱ !!
ﺷﮏ ﮐﺮﺩﻡ ! ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺷﺪﻡ؟؟؟؟
ﺑﻌﺪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻪ؛
ﮔﻮﺷﯿﺸﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ،
ﺧﻼﺻﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻣﺮﮒ
بعد که آروم شدم یادم اومد اصلا دوس دختر ندارم!!!!
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 22
بازدید کل : 30375
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 63
تعداد آنلاین : 1
Alternative content